کاش می شد برای آرزوها کاری کرد!
سال 1382 در کانادا، اول با فکرش آشنا شدم و بعد در کارگاهی سه روزه خودش و بیشتر مدل ارتباطیاش را شناختم.
من راضی از یاد گرفته هایم بودم و ذوق زده از یافتن آنچه کمک کننده به خودم و دیگران بود و او خوشحال که کسی میخواهد فکر و نگرشش را به ایران بیاورد. در کتابش برایم آرزو کرد "امیدوارم چیزی در این کتاب زندگی ات را غنی کند"
سال 1383 در هندوستان فرصتی ده روز برای یادگیری و تبادل تجربه با او یافتم. من برایش از اولین تجربه های انتقال ارتباط بدون خشونت در ایران و فکرها و آرزوهایم گفتم و او از تجاربش گفت و اینکه از اوایل کارش آرزوی انتقال دیدگاهش به ایران و همچنین آمدن به ایران را داشته است، من هم که همین آرزو را داشتم قول آمدنش را گرفتم ...
سالها گذشت، کتابش را ترجمه کردم و چاپ شد. اولین و دومین مدرس رسمی "ارتباط بدون خشونت" را به ایران دعوت کردم. دوست داشتم او وقتی به ایران بیاید که آمادگی بیشتری برای استفاده از دانش و تجربه اش داشته باشیم و بتوانیم پذیرشی به وسعت آرزویش برای مردم جهان داشته باشیم. او خود را مروج عشق میدانست و من مشتاقانه دوست داشتم فضایی برای انتقال عشقش به انسان را در ایران فراهم کنم و بتوانیم عشقمان را به صلح و آرامش جهانی را با او سهیم شویم و همراهش شویم.
و امروز شنیدم مارشال روزنبرگ، موسس مرکز ارتباط بدون خشونت و نویسندهی کتابهای متعدد از جمله "ارتباط بدون خشونت، زبان زندگی" در هفتم فوریه 2015 مطابق با هجده بهمن 1393 زندگیاش پایان یافت.
پایان زندگیاش مرگ رسمی چند آرزو است برای من، برای او و شاید دیگران.
کاش میشد برای آرزوها کاری کرد!
روحش شاد، راهش پر رهرو.
24 بهمن 93
کامران رحیمیان